اولين قهقهه دردونه
عروسكم سلام.ديشب قرار بود با بابايي بريم خونه همسايه براي عرض تسليت.گفتم قبلش شيرت بدم كه خونه اونا از ماماني ممه نخواي.داشتي ممه ميخوردي كه يهو نگام كردي.منم نگات كردمو خنديدم.بعدش تو خنديدي..من برا تزبون درآوردم تو بلند خنديدي..من بلند خنديدم تو قهقهه زدي..من قهقهه زدم و ديگه خندم بند نميومد..اشكم در اومده بود..بابايي هم كلي ذوقتو ميكردو ميخنديد..خيلي ناز ميخنديدي ماماني..بلند بلند آقو ميگفتي و جيغ ميزدي...تا بابايي اومد يه ذره فيلم بگيره گوشيش پر شد.ولي هه خستگي مامان تموم شد.صداي اين خنده هات هميشه طنين انداز ذهنمه عزيز دلم.عسل مامان خدایا شیشه عمر من و باباش رو در پناه لطف بیکرانت همیشه شاد و سلامت بخواه ... &nbs...